با گذشت نزدیک به 1400 سال از فاجعه خونبار عاشورا همچنان اين داغ در آسمان و زمين تازه است و کائنات، عزادار فرزند پیامبر حسین بن علی(ع) است.
در ادامه خواهید دید...
کیست که گوش جان بسپارد و نام امام حسین (ع) را در هیاهوی فرات نشنود؟ کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟ کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم گم شود؟ ظهر عاشورای سال61 است پیکرهای پاکی که زیر سم اسبان لگد کوب شده ای که روی زمین برهنه و بایر کربلا پاره پاره شده و روی زمین افتاده است و سرهایشان را بریده اند زمینی که در آن نه علفی میروید و نه چمنی دارد بیابان خشک و سوزانی که تا ابدیت آهنگ حزن و اندوه را به رویش پاشیده اند چرا که در این سرزمین بدن تکه پاره حسین و سر بریده و مقدس پسر فاطمه ( س) را در روی زمینش سر بریدند همان حسینی که روح خویش را به خداوند تقدیم نمود ای پسر ابوتراب (ع) یا حسین (ع) وقتی که آن نامردمان دهان مبارکت را با چوبهای خود مینواختند آیا نمیدانستند تو نوه پیامبری و همان کسی بودی که پیامبر بر لبانت بوسه میزد ؟
یکی از مسائل بحث برانگیزی که وهابیان ادعا نموده و با آن همه فرق و مکاتب اسلامی غیر خود را مشرک دانسته و آنها را ازدایره اسلام خارج می کنند مساله بدعت گذاری و بدعت پذیری در دین است. زیرا آنان معتقدند مردم پس از رحلت پیامبر تا ششصد سال سنتهای الهی و نبوی را از یاد برده و بدعتهایی خودساخته را وارد دین نموده... .
در ادامه می خوانید...
احکام ازدوج
س1:دختر با پسر مورد علاقه اش فرار می کند اما پدر دختر به خاطر نگرفتن شیربها (گله)اجازه عقد نمی دهد آیا عقد بدون اجازه پدر دختر جایز است؟
ج:اگر دختر بالغ ورشید وداماد هم کفو با دختر است و پدر دختر تنها به خاطر نگرفتن شیر بها (گله )اجازه عقد نمی دهد عقد صحیح است اما اگر پدر دختر داماد راهم کفو دخترش نداند ودختر تمایل داشته باشد عقد صحیح نیست.
س2 :اموالی را که داماد به عنوان شیربها (گله)به پدر دختر می دهد ونیز جهیزیه ای را که پدر دختر به دخترش می دهد در صورت پیدا شدن اختلاف می توانند از همدیگر بخواهند؟
ج: اموالی را که داماد به پدر دختر بخشیده باشد اگر موجود باشد می تواند باز پس بگیردواگرمصرف شده باشد نمی تواند پس بگیرد . جهیزیه ای را که پدر دختر به دخترش بخشیده است نمی تواند باز پس بگیرد .
س3: پولی را که پدر دختر به عنوان شیر بها (گله) از داماد می گیرد برای پدر عروس حلال است و اگر با همین پول جهیزیه برای دخترش تهیه کند مال عروس است یا داماد ؟
ج:اگر پول شیربها (گله ) بدون رضایت ورغبت داماد از او گرفته شده است . مال داماد است و جهیزیه ای که با این پول تهیه می شود نیز مال داما د است اگر پول شیر بها (گله )را داماد به عروس بخشیده باشد برای او حلال است . اگرپول یادشده مهریه عروس باشدمال عروس است.
----------------------------------------------------
استفتآت آیت الله العظمی محقق دام ظله العالی"حقیقت آنلاین" [1]
بسم الله الرحمن الرحیم
به: مجله حقیقت – حقیقت آنلاین
امام نهم حضرت جواد (ع) در دهم رجب 195 هجری قمری در مدینه متولد شد و آخر ذیقعده سال 220 هجری قمری بر اثر زهری كه به دستور معتصم عباسی توسط ام الفضل همسر آن حضرت (دختر ماءمون) به او رسید در بغداد شهید شد.
در ماجرای ازدواج ام الفضل (دختر ماءمون) روایت كرده اند: پس از شهادت حضرت رضا (ع)، مردم نسبت به مامون (هفتمین خلیفه عباسی) ظنین شدند، و موقعیت او به خطر افتاد، او برای كسب وجاهت از دست رفته همواره می خواست خود را به آل علی (ع) نزدیك گرداند، بر همین اساس خواست دخترش را همسر امام جواد (ع) گرداند، بستگان مامون از این كار ناراضی بودند و اعتراض شدید كردند.
بسم الله الرحمن الرحیم
c
یا مهدی قائم آل محمد ( عج ) بیا که ما از عمق ناپیدای مظلومیت مان صدای آمدنت را میشنویم
امروز احساسات پاک و جریحه دار شده مسلمانان در تمام جهان در حال اوج گرفتن است ساختن یک فیلم ظالمانه و ضد انسانی که توهین به سنبل پاک و مقدس مسلمانان بود نفرت و کینه را در دل مسلمانان برانگیخته است پیامبری که مسلمانان را جدا از نژاد و فرهنگ و زبان به پاکی ، عدالت ، نیکوکاری و همدردی فرا خوانده است و همبن فطرت پاک است که انسانها را به توحید و معرفت ذاتی خداوند رهنمون می سازد همین سرشت همگانی است که انسانهای تشنه عدالت را از اندیشه های گمراه کننده نجات میدهد و پایه های تفکر غربی را به چالش میکشد .
روایات باب زکات:
دسته چهارم: رواياتى كه مضمون دسته دوم (ثبوت زكات در نه چيز) و دستۀ سوم (ثبوت زكات در غير نه چيز) كه ظاهرا با هم متعارضند را در بردارد، به طورى كه از اين روايات (دستۀ چهارم) صدور آن دو دستۀ و عدم كذب آنها استفاده مىشود، که یکی از آنها اشاره میکنیم:
«محمد بن مسلم قال: سألته علیه السلام عن الحبوب ما يزكى منها؟ قال: البرّ و الشعير و الذرة و الدخن و الارز و السلت و العدس و السمسم، كل هذا يزكّى و اشباهه»[1]؛ «از امام باقر علیه السلام سؤال كردم كه از كدام حبوبات بايد زكات داد؟ حضرت فرمود: گندم و جو و ذرت و ارزن و برنج و جوى بىپوست و عدس و كنجد، از همه اينها مانند اينها بايد زكات داده شود.
دستۀ دوم: رواياتى كه مشتمل بر بيان اين واقعه تاريخى است (كه در بدو امر پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم تشخيص داد كه زكات را از نه چيز بگيرد و چيزهاى ديگر را ببخشد) اما يا صريح است و يا ظهور دارد. امامى كه اين واقعه را بيان مىكند مىخواهد بفرمايد حكم فعلى در زمان خودش نيز همينطور است و حكمى است ابدى كه بايد در جميع زمانها به آن اخذ نمود، گرچه يك حكم حكومتى از جانب پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد:
روایاتی که در باب زکات وارد شده چه از طريق شيعه و چه از طریق اهل سنت، بسیار زیاد است که در کتابهای روایی و منابع دست اول بیان شده است. در مجموع میتوان روایت وارده در این باب را به چهار دسته تقسيم کرد:
1 – دسته اول:
دسته اول: رواياتى كه متضمن اين مطلب است كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زكات را در نه چيز قرار داد و زكات در غير آن نه چيز را بخشيد.
در مورد زكات اين مسأله هم مطرح است كه آيا حكومت اسلامى مىتواند چيز ديگرى را- و لو به نام زكات- وضع كند يا نه؟
برخی معتقداند که حاکم شرع میتواند در صورت لزوم برای چیزهای دیگری نیز زکات وضع کند، همانگونه که امير المؤمنين در زمان حكومتشان براى اسب زكات وضع كردند و اين از مسلّمات است. البته فقها از وضع زکات برای اسب توسط امام علی علیه السلام دو قسم استنباط كردند. بعضى گفتند زكات اسب مطلقاً مستحب است و امير المؤمنين آن را مستحب گرفتهاند.
2 - عدم تعلق زکات به اوراق مالی:
برخی از فقها تصریح دارد که زکات در مورد معین و مشخصه تعلق میگیرد و در بقیه موارد تعلق نمیگیرد.
از جمله شیخ طوسی به این مسئله تصریح دارد و میفرماید: «زكاة، در نه جنس واجب است: شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم جو، خرما، كشمش. و در غير اين اجناس زكاة واجب نيست.»[1]
مرحوم صاحب جواهر در شرح شرایع الاسلام در بیان شروط وجوب زکات در نقدین مینویسد: «و کیف کان، من شروط وجوب الزکاة فیهما (نقدین) مضافا الی بلوغ النصاب (کونهما مضروبین) من سلطان الوقت او مماثله بلاخلاف ... و لا فرق فی السکّه بین الکتابة و غیرها و لا بین کونها سکّة الاسلام او کفر ... و لو ضربت للمعامله، لکن لم یتعامل بها اصلاً او تعومل بها تعاملاً لم تصل به الی حدٍ تکون به دراهم او دنانیر مثلاً، لم تجب الزکاة...»
برخی از صاحب نظران امور اقتصادی در خصوص اوراق بهادار مینویسد: نقشهای زیادی در طول تاریخ بر اوراق مالی سپری شده است:
1 - نيابت از طلا و نقرۀ اندوخته شده در خزانۀ صادر كننده اوراق:
در اين شكل سپرده، اندوختۀ طلا و نقره در حقيقت ملك دارندۀ اوراق بوده و اوراق فقط حكم رسيد آنها را داشته است.
در اين فرض در صورتى كه اندوختۀ مزبور، طلا يا نقره باشد، بدون اشكال پرداخت زكات آن بر دارندۀ اوراق (صاحب اندوخته) واجب است و در تعلق زكات فرق نمىكند طلا و نقره مسكوك باشد يا غير مسكوك؛ با فرض مسكوك بودن وجوب مزبور روشن است، و در صورت مسكوك نبودن به اين خاطر است كه اوراق مزبور اموالى رايج شمرده مىشود و رواج آنها نشان دهندۀ رواج طلا و نقرۀ ما به ازاى آنها است. پس با اين مبنا كه رايج بودن مال معيار تعلق زكات باشد؛ و مسكوك بودن- غير از اين كه سبب رواج مال شود،- اعتبار ديگرى ندارد؛ پرداخت زكات در اين جا واجب است. لكن به روشنى پيدا است كه چنين چيزى در جهان معاصر يافت نمىشود.
زکات اوراق مالی از دیدگاه فقها:
بدون شك شناخت حقيقت و ماهيت اوراق مالی اعم از اوراق بهادار و اسکناس، نقش مهمي در حكم زكات دارد. لازم است ذكر شود كه ويژگي اساسي اوراق مالی بهادار «ماليت» و «قيمت» آنهاست كه صرفاً امري اعتباري است؛ يعني با صرف نظر از اعتبار مالي از سوي اعتبار كننده، نه قيمت اقتصادي دارند و نه كسي تمايلي به آنها دارد، زيرا اين اوراق به خودي خود هيچ نيازي را رفع نميكنند؛ برخلاف اسكناس، اسناد تجاري يا چك كه در عرف عقلا در جوامع مختلف، هم قيمت اقتصادي دارند و هم مورد رغبت هستند. كسي كه مالك اوراق بهادار باشد به همان مقدار كه مالك آنهاست.
موارد وجوب زکات:
بنابه نظر مشهور بين فقيهان، زكات، برنُه چيز واجب است. در غلات: گندم، جو، خرما و كشمش. در دامها: گوسفند، شتر و گاو. در نقدينگى: طلا و نقره.
در غلات چهارگانه، اگر پس از خشك شدن، به نصاب لازم: 288 من تبريز و 45 مثقال كم، برابر با 207/847 كيلوگرم برسد، قانون زكات آنها را در بر مىگيرد و صاحبان آنها در هنگام وجوب زكات، كه در گندم وجو، وقت بستن دانه، در خرما هنگام زرد، يا قرمز شدن و در كشمش هنگام بستن دانه هاى انگور است، بايد زكات آنها را پس از كسر هزينه بپردازد
زکات اوراق مالی
محمد موسی زکی
زکات و اهمیت آن در اسلام:با توجه به اين که، اسلام به صورت يک مکتب صرفاً اخلاقي، و يا فلسفي و اعتقادي، ظهور نکرده، بلکه به عنوان يک «آئين جامع» که تمام نيازمنديهاي مادي و معنوي در آن پيش بيني شده، پا به عرصه ظهور گذاشت و نيز با توجه به اين که اسلام، از همان عصر پيامبر (ص) با تأسيس حکومت همراه بود و همچنين با توجه به اين که اسلام، توجه خاصي به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتي دارد، روشن مي شود؛ نقش «بيت المال» و «زکات» که يکي از منابع درآمد «بيت المال» است، از اهمیت به سزای برخوردار است.
زکات اوراق مالی
محمد موسی زکی
قسمت چهارم
در روایات بسیار ی سخن از طلا و نقره مسکوک به عنوان «دینار» و «درهم»، برای قیمتگذاری کالا و تعیین مقدار نصاب برای زکات و وجوب ادای آن آمده است.
1 - صَفْوَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: «قَوَّمُوا خَاتَمَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَخَذَهُ أَبِي مِنْهُمْ بِسَبْعَةٍ قَالَ قُلْتُ بِسَبْعَةِ دَرَاهِمَ قَالَ سَبْعَةِ دَنَانِيرَ »[1]؛
در ادامه می خوانید...
درادامه می خوانید...
مقدمه
درادامه می خوانید...
کودک پنج ساله چگونه امام مى شود؟
اگر كودكى ، بخاطر استعدادهاى فوق العاده كه خدا به او داده ، در اوج كمال بود، چه مانعى دارد امام مردم شود، مانند حضرت عيسى عليه السلام كه به فرموده قرآن در سن كودكى ، پيغمبر و حجت خدا شد و مانند بوعلى سينا و امثال او.(۱) و در دنيا گاهى كودكان استثنائى و نابغه بسيارند مانند: ((سيد محمد طباطبايى قمى در عصر ما كه در پنج و نيم سالگى حافظ همه قرآن شد، و هم اكنون (۲)كه حدود هفت سال دارد، دروس حوزوى را مى خواند، و آن چنان بر معناى آيات قرآن ، مسلط است ، كه در گفتگو، با آيات قرآن سخن مى گويد و به سؤ الات جواب مى دهد.
درادامه می بینید....
در ادامه می بینید...
امام زمان خویش را بهتر بشناسیم
به کوشش محمد موسی زکی
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم:ونرید ان نمن علی الذین استضعفوافی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین.(قصص-5). من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.
وقایع زندگی ائمه اطهار(ع) می تواند شیوه های درست زندگی و كسب فضایل اخلاقی و انسانی به عنوان پایه های كمال آدمی را آموزش دهد و مناسب ترین الگو برای جویندگان راه سعادت و حقیقت باشد.
زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط
به کوشش محمد موسی زکی
سیاست الهی
قسمت دوم
عبدالله اخلاقی
شناخت دوم :
دومين شنا ختي كه سياست الهي ومتعالي بر آ ن متكي است شنا خت وظيفه يا وظيفه شنا سي است خدا در ادامه سوره حمد اين مساله را بيان كرده ومي فر مايد: " اياك نعبد واياك نستعين اهد نا الصراط المستقيم " از اين آ يا ت مباركه چند مطلب فهميده مي شود :
1/ در اين آ يا ت يك التفات از غايب به حاضر صورت گر فته است و اين مي رساند كه شناخت يك انسان مومن از خدا و ند يك شنا خت شهودي و حضوري است وانسان مومن همواره ودرهمه جا خدا وند را بر كار ها ي خويش حا ضر ونا ظر مي داند .
2/ ازاين كه خد اوند در اين جا وظايف يك مو من ر ااز زبان خود او برمي شمارد و مي فرمايد:" اياك نعبد" و آ ن هم به صورت گذاره خبري ونه امري وانشائي مي خواهد اين مطلب را به همه انسا ن ها تفهيم نمايد كه اين وظيفه تو دربرابرخداوند زبان حال كل هستي ووجو د تو است ودست نيازي است كه ازدل جوهره وحقيقت انساني تو به سوي اسمان برفراشته گشته است تاتورابافرشتگان آ سماني و كروبيان همنوا سازد و رويش تو را از دل خاك بارور گرداند و لذا فرمود كه تنها تو را مي پرستم و اين پرستش خداوند مهم ترين وظيفه انسان در برابر خداوند است كه در چند حوزه زندگي او تجلي پيدامي كند:
الف ) در حوزه عبادي و فردي . ب ) در حوزه اقتصادي . ج ) در حوزه سياسي و اجتماعي. يعني عبادت حقيقي اين است كه انسان در همه حوزه هاي زندگي خويش فقط و فقط به رضايت خداوند و خوشنودي اوبيانديشد و تمامي اركان زندگي خود را به سوي يك قبله جهت بخشد و تمامي ابعاد وجود خويش را به خضوع و سجود در برابر پروردگار خويش فرودآ ورد تا به فرمود ه امام علي( ع ) " تمامي اعمال و اورا د او يك ورد گردد " و به سوي آ سما ن صعو د كند" وحا ل ا نسا ن در خد مت دايمي خداوند در آ يد " و حال نماز در تمامي عرصه هاي زندگي انسان ظهور پيدا كند وانسان با تمام وجود خود و همه ابعاد زندگي خود در برابر خداوند سرفرودآ ورد ولذا اين كه بابا طاهر مي گويد:" خوشاآ نان كه د ا ييم در نمازند" منظورش نماز مصطلح ورا يج نيست كه چنين چيزي براي ا نساني كه نيازمند به خواب وخورش ا ست امكان پذيرنيست بلكه منظور شاعر در حقيقت بازخواني مجدد كلام امام علي ( ع) در دعاي كميل وعبارت اخراي همان سخن است ومنظوراز كساني كه دايم در نماز ند كساني است كه تمامي عرصه هاي زندگي خويش را بر اساس دستورات الهي سازماندهي نموده ا ند وتمامي اركان وجودخود را درخدمت خداوند درآ ورده باشد 0
مطلب ديگري كه ازا ين آ يه فهميده مي شود اين است كه اراده و تلاش انسان نقش بسيار مهم وسرنوشت ساز در تعيين مسير زندگي او دارد وا نسان فقط با تلاش خويش مي تواند زندگي خود را به آ سمان پيوند دهد0
3/نکته سوم درمورد وظيفه شناسي :از اين كه خداوند بز رگ در ادامه مي فرمايد "واياك نستعين " مي خوا هد اين مطلب را بفهماند كه نقش انسان در تعيين مسير زندگي وسرنوشت او يك نقش كاملا مستقل نيست بلكه انسان همواره ودر هر مر حله از زند گي خود نيا ز مند به كمك وياري <span lang="FA" style="font-size:12.0pt; font-family:"B Lotus";mso-ascii-font-family:"Simplified Arab</body></html>
انوار هدايت
در ادامه می خوانید...