2 - عدم تعلق زکات به اوراق مالی:
برخی از فقها تصریح دارد که زکات در مورد معین و مشخصه تعلق میگیرد و در بقیه موارد تعلق نمیگیرد.
از جمله شیخ طوسی به این مسئله تصریح دارد و میفرماید: «زكاة، در نه جنس واجب است: شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم جو، خرما، كشمش. و در غير اين اجناس زكاة واجب نيست.»[1]
مرحوم صاحب جواهر در شرح شرایع الاسلام در بیان شروط وجوب زکات در نقدین مینویسد: «و کیف کان، من شروط وجوب الزکاة فیهما (نقدین) مضافا الی بلوغ النصاب (کونهما مضروبین) من سلطان الوقت او مماثله بلاخلاف ... و لا فرق فی السکّه بین الکتابة و غیرها و لا بین کونها سکّة الاسلام او کفر ... و لو ضربت للمعامله، لکن لم یتعامل بها اصلاً او تعومل بها تعاملاً لم تصل به الی حدٍ تکون به دراهم او دنانیر مثلاً، لم تجب الزکاة...»
برخی از صاحب نظران امور اقتصادی در خصوص اوراق بهادار مینویسد: نقشهای زیادی در طول تاریخ بر اوراق مالی سپری شده است:
1 - نيابت از طلا و نقرۀ اندوخته شده در خزانۀ صادر كننده اوراق:
در اين شكل سپرده، اندوختۀ طلا و نقره در حقيقت ملك دارندۀ اوراق بوده و اوراق فقط حكم رسيد آنها را داشته است.
در اين فرض در صورتى كه اندوختۀ مزبور، طلا يا نقره باشد، بدون اشكال پرداخت زكات آن بر دارندۀ اوراق (صاحب اندوخته) واجب است و در تعلق زكات فرق نمىكند طلا و نقره مسكوك باشد يا غير مسكوك؛ با فرض مسكوك بودن وجوب مزبور روشن است، و در صورت مسكوك نبودن به اين خاطر است كه اوراق مزبور اموالى رايج شمرده مىشود و رواج آنها نشان دهندۀ رواج طلا و نقرۀ ما به ازاى آنها است. پس با اين مبنا كه رايج بودن مال معيار تعلق زكات باشد؛ و مسكوك بودن- غير از اين كه سبب رواج مال شود،- اعتبار ديگرى ندارد؛ پرداخت زكات در اين جا واجب است. لكن به روشنى پيدا است كه چنين چيزى در جهان معاصر يافت نمىشود.
زکات اوراق مالی از دیدگاه فقها:
بدون شك شناخت حقيقت و ماهيت اوراق مالی اعم از اوراق بهادار و اسکناس، نقش مهمي در حكم زكات دارد. لازم است ذكر شود كه ويژگي اساسي اوراق مالی بهادار «ماليت» و «قيمت» آنهاست كه صرفاً امري اعتباري است؛ يعني با صرف نظر از اعتبار مالي از سوي اعتبار كننده، نه قيمت اقتصادي دارند و نه كسي تمايلي به آنها دارد، زيرا اين اوراق به خودي خود هيچ نيازي را رفع نميكنند؛ برخلاف اسكناس، اسناد تجاري يا چك كه در عرف عقلا در جوامع مختلف، هم قيمت اقتصادي دارند و هم مورد رغبت هستند. كسي كه مالك اوراق بهادار باشد به همان مقدار كه مالك آنهاست.
موارد وجوب زکات:
بنابه نظر مشهور بين فقيهان، زكات، برنُه چيز واجب است. در غلات: گندم، جو، خرما و كشمش. در دامها: گوسفند، شتر و گاو. در نقدينگى: طلا و نقره.
در غلات چهارگانه، اگر پس از خشك شدن، به نصاب لازم: 288 من تبريز و 45 مثقال كم، برابر با 207/847 كيلوگرم برسد، قانون زكات آنها را در بر مىگيرد و صاحبان آنها در هنگام وجوب زكات، كه در گندم وجو، وقت بستن دانه، در خرما هنگام زرد، يا قرمز شدن و در كشمش هنگام بستن دانه هاى انگور است، بايد زكات آنها را پس از كسر هزينه بپردازد
زکات اوراق مالی
محمد موسی زکی
زکات و اهمیت آن در اسلام:با توجه به اين که، اسلام به صورت يک مکتب صرفاً اخلاقي، و يا فلسفي و اعتقادي، ظهور نکرده، بلکه به عنوان يک «آئين جامع» که تمام نيازمنديهاي مادي و معنوي در آن پيش بيني شده، پا به عرصه ظهور گذاشت و نيز با توجه به اين که اسلام، از همان عصر پيامبر (ص) با تأسيس حکومت همراه بود و همچنين با توجه به اين که اسلام، توجه خاصي به حمايت از محرومان و مبارزه با فاصله طبقاتي دارد، روشن مي شود؛ نقش «بيت المال» و «زکات» که يکي از منابع درآمد «بيت المال» است، از اهمیت به سزای برخوردار است.
زکات اوراق مالی
محمد موسی زکی
قسمت چهارم
در روایات بسیار ی سخن از طلا و نقره مسکوک به عنوان «دینار» و «درهم»، برای قیمتگذاری کالا و تعیین مقدار نصاب برای زکات و وجوب ادای آن آمده است.
1 - صَفْوَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: «قَوَّمُوا خَاتَمَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَخَذَهُ أَبِي مِنْهُمْ بِسَبْعَةٍ قَالَ قُلْتُ بِسَبْعَةِ دَرَاهِمَ قَالَ سَبْعَةِ دَنَانِيرَ »[1]؛
در ادامه می خوانید...
درادامه می خوانید...
مقدمه
درادامه می خوانید...
کودک پنج ساله چگونه امام مى شود؟
اگر كودكى ، بخاطر استعدادهاى فوق العاده كه خدا به او داده ، در اوج كمال بود، چه مانعى دارد امام مردم شود، مانند حضرت عيسى عليه السلام كه به فرموده قرآن در سن كودكى ، پيغمبر و حجت خدا شد و مانند بوعلى سينا و امثال او.(۱) و در دنيا گاهى كودكان استثنائى و نابغه بسيارند مانند: ((سيد محمد طباطبايى قمى در عصر ما كه در پنج و نيم سالگى حافظ همه قرآن شد، و هم اكنون (۲)كه حدود هفت سال دارد، دروس حوزوى را مى خواند، و آن چنان بر معناى آيات قرآن ، مسلط است ، كه در گفتگو، با آيات قرآن سخن مى گويد و به سؤ الات جواب مى دهد.
درادامه می بینید....
در ادامه می بینید...
امام زمان خویش را بهتر بشناسیم
به کوشش محمد موسی زکی
قال الله الحکیم فی کتابه الکریم:ونرید ان نمن علی الذین استضعفوافی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین.(قصص-5). من مات ولم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.
وقایع زندگی ائمه اطهار(ع) می تواند شیوه های درست زندگی و كسب فضایل اخلاقی و انسانی به عنوان پایه های كمال آدمی را آموزش دهد و مناسب ترین الگو برای جویندگان راه سعادت و حقیقت باشد.
زندگینامه شیخ رجبعلی خیاط
به کوشش محمد موسی زکی
سیاست الهی
قسمت دوم
عبدالله اخلاقی
شناخت دوم :
دومين شنا ختي كه سياست الهي ومتعالي بر آ ن متكي است شنا خت وظيفه يا وظيفه شنا سي است خدا در ادامه سوره حمد اين مساله را بيان كرده ومي فر مايد: " اياك نعبد واياك نستعين اهد نا الصراط المستقيم " از اين آ يا ت مباركه چند مطلب فهميده مي شود :
1/ در اين آ يا ت يك التفات از غايب به حاضر صورت گر فته است و اين مي رساند كه شناخت يك انسان مومن از خدا و ند يك شنا خت شهودي و حضوري است وانسان مومن همواره ودرهمه جا خدا وند را بر كار ها ي خويش حا ضر ونا ظر مي داند .
2/ ازاين كه خد اوند در اين جا وظايف يك مو من ر ااز زبان خود او برمي شمارد و مي فرمايد:" اياك نعبد" و آ ن هم به صورت گذاره خبري ونه امري وانشائي مي خواهد اين مطلب را به همه انسا ن ها تفهيم نمايد كه اين وظيفه تو دربرابرخداوند زبان حال كل هستي ووجو د تو است ودست نيازي است كه ازدل جوهره وحقيقت انساني تو به سوي اسمان برفراشته گشته است تاتورابافرشتگان آ سماني و كروبيان همنوا سازد و رويش تو را از دل خاك بارور گرداند و لذا فرمود كه تنها تو را مي پرستم و اين پرستش خداوند مهم ترين وظيفه انسان در برابر خداوند است كه در چند حوزه زندگي او تجلي پيدامي كند:
الف ) در حوزه عبادي و فردي . ب ) در حوزه اقتصادي . ج ) در حوزه سياسي و اجتماعي. يعني عبادت حقيقي اين است كه انسان در همه حوزه هاي زندگي خويش فقط و فقط به رضايت خداوند و خوشنودي اوبيانديشد و تمامي اركان زندگي خود را به سوي يك قبله جهت بخشد و تمامي ابعاد وجود خويش را به خضوع و سجود در برابر پروردگار خويش فرودآ ورد تا به فرمود ه امام علي( ع ) " تمامي اعمال و اورا د او يك ورد گردد " و به سوي آ سما ن صعو د كند" وحا ل ا نسا ن در خد مت دايمي خداوند در آ يد " و حال نماز در تمامي عرصه هاي زندگي انسان ظهور پيدا كند وانسان با تمام وجود خود و همه ابعاد زندگي خود در برابر خداوند سرفرودآ ورد ولذا اين كه بابا طاهر مي گويد:" خوشاآ نان كه د ا ييم در نمازند" منظورش نماز مصطلح ورا يج نيست كه چنين چيزي براي ا نساني كه نيازمند به خواب وخورش ا ست امكان پذيرنيست بلكه منظور شاعر در حقيقت بازخواني مجدد كلام امام علي ( ع) در دعاي كميل وعبارت اخراي همان سخن است ومنظوراز كساني كه دايم در نماز ند كساني است كه تمامي عرصه هاي زندگي خويش را بر اساس دستورات الهي سازماندهي نموده ا ند وتمامي اركان وجودخود را درخدمت خداوند درآ ورده باشد 0
مطلب ديگري كه ازا ين آ يه فهميده مي شود اين است كه اراده و تلاش انسان نقش بسيار مهم وسرنوشت ساز در تعيين مسير زندگي او دارد وا نسان فقط با تلاش خويش مي تواند زندگي خود را به آ سمان پيوند دهد0
3/نکته سوم درمورد وظيفه شناسي :از اين كه خداوند بز رگ در ادامه مي فرمايد "واياك نستعين " مي خوا هد اين مطلب را بفهماند كه نقش انسان در تعيين مسير زندگي وسرنوشت او يك نقش كاملا مستقل نيست بلكه انسان همواره ودر هر مر حله از زند گي خود نيا ز مند به كمك وياري <span lang="FA" style="font-size:12.0pt; font-family:"B Lotus";mso-ascii-font-family:"Simplified Arab</body></html>
انوار هدايت
در ادامه می خوانید...
در ادامه می خوانید...
در ادامه می بینید...
قسمت سوم:نقش و آثار بعثت
هدف از بعثت پيامبران و انزال کتب چيست؟ ممکن است گفته شود که هدف اصلی هدايت ، سعادت، نجات، صلاح وفلاح مردم بوده است; میگوييم: اين سخن صحيح است اما كلام در اين است که اين هدايت به کجا منتهی میشود؟ سعادت مردم از نظر مکتب اسلام در چيست؟ و خير صلاح نهايي در چه چيز است؟
قسمت اول:
درادامه می بینید...
زنان و فرزندان حضرت موسى بن جعفر ( ع )
محمد موسی زکی
تعداد زوجات حضرت موسى بن جعفر ( ع ) روشن نيست .
بيشتر آنها از كنيزان بودند كه اسير شده و حضرت موسى كاظم ( ع ) آنها را مي خريدند و آزاد كرده ياعقد مي بستند .
نخستين زوجه آن حضرت تكتم يا حميده يا نجمه داراى تقوا و فضيلت بوده و زنى بسيار عفيفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شيعيان حضرت رضا ( ع ) است .
فرزندان حضرت موسى بن جعفر را 37 تن نوشته اند : 19 پسر و 18 دختر كه ارشدآن ها حضرت على بن موسى الرضا ( ع ) وصى و امام بعد از آن امام بزرگوار بوده است .
حضرت احمد بن موسى ( شاهچراغ ) كه در شيراز مدفون است .
حضرت محمد بن موسى نيز كه در شيراز مدفون است .
حضرت حمزه بن موسى كه در رى مدفون ميباشد .
از دختران آن حضرت , حضرت فاطمه معصومه در قم مدفون است , و قبه وبارگاهى با عظمت دارد .
ساير اولاد و سادات موسوى هريك مشعل دار علم و تقوادر زمان خود بوده اند , كه در گوشه و كنار ايران و كشورهاى اسلامى پراكنده شده ,و در همان جا مدفون گرديده اند , روحشان شاد باد .
صفات و سجاياى حضرت كاظم (ع)
امام داراى قامتى معتدل بود .
صورتش نورانى و گندمگون و رنگ مويش سياه و انبوه بود .
بدن شريفش از زيادى عبادت ضعيف شد , ولى همچنان روحى قوى و قلبى تابناك داشت .
امام كاظم به تصديق همه مورخان , به زهد و عبادت بسيار معروف بوده است .
موسى بن جعفر از عبادت و سختكوشى به عبد صالح معروف و درسخاوت و بخشندگى مانند نياكان بزرگوار خود بود .
در ادامه می بینید...
زندگینامه حضرت امام موسي كاظم (عليه السلام ) - محمد موسی زکی
نام امام هفتم موسى و لقب آن حضرت كاظم ( ع ) است، كنيه آن امام ابوالحسن و ابوابراهيم است .
شيعيان و دوستداران لقب باب الحوائج به آن حضرت داده اند .
تولد امام موسى كاظم ( ع ) روز يكشنبه هفتم ماه صفر سال 128 هجرى در ابواء اتفاق افتاد .
دوران امامت حضرت موسى بن جعفر ( ع )مقارن بود با سال هاى آخر خلافت منصور عباسى و دوره خلافت هادى و سيزده سال از دوران خلافت هارون كه سختترين دوران عمر آن حضرت همین دوره بود.
امام كاظم ( ع ) از حدود 21 سالگى بر اثر وصيت پدر بزرگوار و امرخداوند متعال به مقام بلند امامت رسيد.
مدت امامت آن حضرت سى و پنج سال و اندكى بود که این مدت امامت از امامت همه ائمه بيشتر بوده است .
البته غيراز حضرت ولى عصر ( عج ) که مدت امامت اوازهمه ائمه طولانی تراست.
, هارون , امام موسى كاظم ( ع ) را از مدينه تبعيد كرد .
هارون , ابتدا دستور داد امام هفتم ( ع ) را با غل و زنجير به بصره ببرندو به عيسى بن جعفر بن منصور كه حاكم بصره بود , نوشت , يك سال حضرت امام كاظم ( ع ) را زندانى كند , پس از يك سال والى بصره را به قتل امام ( ع )مأ مور كرد .
عيسى از انجام دادن اين قتل عذر خواست .
هارون امام را به بغدادمنتقل كرد و به فضل بن ربيع سپرد .
مدتى حضرت كاظم ( ع ) در زندان فضل بود .
در اين مدت و در اين زندان امام ( ع ) پيوسته به عبادت و راز و نياز باخداوند متعال مشغول بود .
هارون , فضل را مأ مور قتل امام ( ع ) كرد ولى فضل هم از اين كار كناره جست .
لذا چندين سال امام ( ع ) از اين زندان به آن زندان انتقال داده مي شد .
در زندانهاى تاريك و سياه چال هاى دهشتناك , امام بزرگوار ما با محبوب و معشوق حقيقى خود ( الله ) راز و نياز مي كرد و خداوند متعال را بر اين توفيق عبادت كه نصيب او شده بود سپاسگزارى مي نمود .
عاقبت آن امام مظلوم در سال 183 هجرى در سن 55 سالگى به دست مردى ستمكار به نام سندى بن شاهك و به دستور هارون مسموم و شهيد شد .
شگفت آنكه , هارون با توجه به شخصيت والاى موسى بن جعفر ( ع ) پس از شهادت امام نيز اصرار داشت تا مردم اين خلاف حقيقت را بپذيرند كه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) مسموم نشده بلكه به مرگ طبيعى از دنيا رفته است ,اما حقيقت هرگز پنهان نمي ماند .
بدن مطهر آن امام ر را در مقابر قريش - در نزديكى بغداد - به خاك سپردند .
از آن زمان آن آرامگاه عظمت و جلالت پيدا كرد و مورد توجه خاص واقع گرديد و شهر كاظمين از آن روز بنا شد و روى به آبادى گذاشت .
( بلاغ)سخنان امام موسی ابن جعفر کاظم(ع)- قسمت اول
محمد موسی زکی
1. مصيبت براي شكيبا يكي است و براي بي تابي كننده دوتاست .(تحف العقول ، ص 437)
2. كم گويي ، حكمت بزرگي است ، بر شما باد به خموشي كه آسايش نيكو و سبكباري و سبب تخفيف گناه است .(همان)
3. از شوخي خودداري كن زيرا شوخي جلوه معنوي تورا مي زدايد .(بحاالانوار ، ج 78 ، ص 321)
4. مشورت با خردمند خيرخواه ، يمن و بركت و رشد و توفيق از جانب خداست ، چون خردمند خيرخواه به تو نظري داد ، مبادا مخالفت كني كه مخالفتش هلاكت بار است .(همان)
5. چيزي نيست كه چشمانت آن را بنگرد ، مگر آن كه در آن پند و اندرزي است .(بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319)
6. همانا براي خداوند بر مردم دو حجت است ، حجت آشكار و حجت پنهان ، اما حجت آشكار عبارت است از : رسولان و پيامبران و امامان ، و حجت پنهاني عبارت است از عقول مردمان .(تحف العقول ، ص 406)
7. صبر بر تنهايي ، نشانه قوت عقل است ، هر كه از طرف خداوند تبارك و تعالي تعقل كند از اهل دنيا و راغبين در آن كناره گرفته و بدانچه نزد پروردگارش است رغبت نموده ، و خداوند در وحشت انيس اوست و در تنهايي يار او ، و در نداري توانگري او و در بي تيره و تباري عزت او .(بحاالانوار ، ج 78 ، ص 319)
8. براي هر چيزي دليلي بايد ، و دليل خردمند تفكر است ، و دليل تفكر خاموشي .(تحف العقول ، ص 406)
9. به راستي كه با ارزش ترين مردم كسي است كه دنيا را براي خود مقامي نداند ، بدانيد بهاي تن شما مردم ، جز بهشت نيست ، آن را جز بدان مفروشيد .(همان)
10. بهترين چيزي كه به وسيله آن بنده به خداوند تقرب مي جويد ، بعد از شناختن او ، نماز و نيكي به پدر و مادر و ترك حسد و خودبيني و به خود باليدن است .(همان)