سلامی به سربند و موی شهید
سلامی به لبخند روی شهید
سلامی به گرمای پوتین عشق
سلامی به راه و به کوی شهید
همان دلبرانی که جان داده اند
خدا گفتن از کف عنان داده اند
نه بر ظاهر و نه از روی ریا
که ایثار دل در نهان داده اند
سلام برتو که بوی عود می دهی
به هرجاروی نفع و سود می دهی
زمان حماسه زمان نبرد
تو دودمان دشمن به دود می دهی
به تجلیل راه شهید امدم
دلی داده با صد امید امدم
چنان روز خوشحالی ام گشته است
که انگار در روز عید امدم
قلمرکاغذ ودل فدای شما
که من شاعرم از برای شما
همه شاعران می شناسند مرا
که من زنده ام از لوای شما
هنوز رد پای شما پیش ماست
همیشه نگاه شما کیش ماست
هر آن کس به راه خدا در جهاد
فدا گشته از جان و از خویش ماست
شهیدان مبرا از کبر و غرور
محب ولایت همه غرق نور
به وقت نبرد و به وقت هجوم
بود ذکر حیدر رمز عبور
۴۰۰و ۵۰شهید داده ایم
به قفل وطن ما کلید داده ایم
چه خوش گفت مادر آن شهید
که فرزند خود با امید داده ایم
شما افتخار گشته اید برهمه
شهیدان سبز سوزمه قلعه
به لب ذکر یا حیدر و یا علی (ع)
به سر دارید سربند یا فـــــاطمه (س)
برای رهایی ما پل شدید
به باغ وبه بستان شما گل شدید
اگرچه اصالت همه بلخی اید
ولی لاله های سرپل شدید
شهیدان سوزمه قلعه یاد شد
که ارواحشان از همه شاد شد
شمایی که رفتیدو جان داده اید
که روح از تن و جان چه ازاد شد
تو رفتی و غم جای پایت نشست
دل مادرت در فراقت شکست
بنازم به آن کودکان یتیم
که غیرازشما دل به شخصی نبست
شهید رفت و از رفتنش دیر شد
نفس در قراقش گلو گیر شد
نه بابا نه مادر نه حتی زنش
پسر در نبود پدر پیر شد
هنوز عکستان روی دیوار بود
دل دخترک غرق دیدار بود
گرفتش بغل گفت بابای من
همیشه خدا فکر ایثار بود
خدایا نکن خانه ای بی پدر
که اهلش همه می شوند در به در
میان یتیمان شود اضطراب
و بنیان خانه شود در خطر
خدایا شده خانه ی ما خراب
همه ی هدف ها شده نقش اب
به یاد حسین شهید رفت پدر
برای همین گشته رویش خزاب
۲۱ثور۱۳۹۵
سید علی سمنگانی
از انجمن ادبی صبح قلم کاشان