- قال رسول الله صلى الله علیه وآله: إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِهِ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ (1) ؛
آسانترین چیزى كه خداوند بر روزه دار در روزه دارىاش واجب ساخته، نخوردن و نیاشامیدن است.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ الجَسَدِ الإِمساكُ عَنِ الأَغذِیَةِ بِإِرادَةٍ وَاختِیارٍ؛ خَوفا مِنَ العِقابِ و رَغبَةً فِی الثَّوابِ وَالأَجرِ(2) ؛ روزه بدن، پرهیز با اراده و اختیار از غذاهاست، از روى ترس از كیفر و با امید به پاداش و اجر الهى .
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ النَّفسِ إمساكُ الحَواسِّ الخَمسِ عَن سائِرِ المَآثِمِ، و خُلُوُّ القَلبِ عَن جَمیعِ أسبابِ الشَّرِّ (3) ؛ روزه نفْس، نگهدارى حواس پنجگانه از دیگر گناهان و تهى بودن دل از تمام اسباب بدى است.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ النَّفسِ عَن لَذّاتِ الدُّنیا أنفَعُ الصِّیامِ(4)؛ سودمندترین روزه، نگهداشتن نفْس از لذّتهاى دنیاست.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صِیامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِی الآثامِ أفضَلُ مِن صِیامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ(5) ؛ نگه داشتن دل از اندیشیدن درباره گناهان، برتر از نگه داشتن شكم از غذاست.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ، و صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (6)؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان و روزه زبان، بهتر از روزه شكم است.
سخنى درباره مراتب روزهدارى
از روایات فوق، روشن مىگردد كه روزه، از نظر مراتب و از زاویه نقشى كه در تكامل انسان دارد، به سه دسته تقسیم مىشود و از همین روست كه علماى اخلاق و سیر و سلوك، روزه را به: روزه عوام، روزه خواص و روزه خواصّ خواص، تقسیم كردهاند. و اینك، توضیح فشردهاى از آنها میآوریم:
این مرتبه از روزه، با پرهیز از مفطِرات روزه صورت مىپذیرد، با شرحى كه در كتابهاى فقهى آمده است. این مرتبه از روزه، آسانترین و پایینترین مرتبه روزه است. آنچه از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت شده كه:
إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِه، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ آسانترین چیزى كه خداى متعال بر روزهدار در روزهدارىاش واجب ساخته است، نخوردن و نیاشامیدن است.
در این مرتبه از روزه، روزهدار، تنها به پرهیز از مفطرات روزه، بسنده نمىكند؛ بلكه از همه حرامهاى الهى پرهیز مىنماید. از این رو، اجتناب از مفطرات، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرامها، شرط قبولى آن میباشد.
این مرتبه از روزه، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چیزى كه اشغالكننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا، به دست مىآید. ابوحامد غزالى (م 505 ق) در توصیف این مرتبه از روزه مىگوید:
امّا روزه خواصّ خواص، روزه دل از همّتهاى دون و اندیشههاى دنیوى و باز داشتن كلّى آن از غیر خداوند است. شكستن این مرتبه از روزه، با اندیشه درباره غیر خدا و قیامت، و فكر درباره دنیا تحقّق مىیابد ـ مگر دنیایى كه به خاطر دین خواسته شود، كه چنین دنیایى، توشه آخرت است و دنیا نیست ـ تا آن جا كه اهل دل گفتهاند: «هر كس در روزش به تدبیر آنچه با آن افطار مىكند، اهتمام ورزد، گناه بر او نوشته مىشود؛ چرا كه این، از كماطمینانى به فضل خدا و یقین اندك به روزىِ موعود خویش است.»
این مرتبه، رتبه پیامبران، صدّیقان و مقرّبان است. در تفصیل قولى آن، نباید درنگ طولانى داشت؛ ولى در تحقّق عملى آن، تأمّلْ به جاست؛ چرا كه آن، رویكرد به خداوند و روىگردانى از غیر خدا با همه همّت است و آراسته شدن به این سخن خداست كه: «قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(انعام/ 91) ؛ بگو: «خدا» ! سپس واگذارشان تا در باطل خویش به بازیچه مشغول باشند.»(7)
امیر مؤمنان، امام على علیهالسلام، در اشاره به این سه مرتبه مىفرماید:
صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ وَ صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (8)؛
روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان، بهتر از روزه شكم .
هر یك از این دو مرتبه اخیر، به نسبت تلاش روزهداران و آمادگى آنان، مراتب بسیارى دارد، علاوه بر این كه خودِ روزه هم از زاویه انگیزههاى روزهدار، گوناگون است. نقطه اوج این مراتب، حال روزهدارى است كه انگیزه روزهدارىاش، نه بیم از كیفر و نه شوق به ثواب؛ بلكه تنها به خاطر فرمانبردارى از فرمان الهى، علاقهمندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست .
از خداوند سبحان مىخواهیم كه توفیقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزایش بهره ما از ضیافت كریمانه رمضان مىشود، بكوشیم و بالاترین و والاترینِ مراتب روزهدارى را به ما عنایت فرماید.
1- المقنعة: 310، الإقبال: 1/196، بحار الأنوار: 97/352.
2- غرر الحكم: 5888 .
3- غرر الحكم: 5889 .
4- غرر الحكم: 5874 .
5- غرر الحكم: 5873 .
6- غرر الحكم: 5890 .
7- إحیاء علوم الدین: 1/350؛ المحجّة البیضاء: 2/131 .
8- غرر الحكم: 5890 .
منبع:
aviny.com
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 153.