اسلام رهبرزندگى - قسمت دوم

اسلام رهبرزندگى - قسمت دوم

 

 
   اسلام رهبرزندگى                                قسمت دوم
    
 استاد محمد محقق بلخی
 
1.واژه‏شناسى و تعاريف دين
 
 دين در قران به چند معنا و از جمله بمعناى "جزاء" استعمال شده است. ولى دين در مفهوم قرانى فراتراز "جزاء" ميباشد، چون دين در واقع صبغة الله و صراط مستقيم الهى و منظومه تركيبى فطرت و عقل (= كتاب تفسير گرطبيعت و شريعت) بوده، و به مجموعه‏ى اخلاق و احكام؛ (اخلاق شامل اخلاق فردى، اجتماعى و بين المللى، و احكام؛ شامل عبادات، احكام اقتصادى، حقوقى، خانوادگى، فردى، اجتماعى و غيره) اطلاق ميشود، كه همه اين‏ها قلمرو دين به حساب مى‏آيد، كه در اين باره به جهت كج فهمى ها و يابه علت عقده‏ها ونفرت هاعليه ارباب كليسا، عليه دين اعمال و اعلام گرديده است.
از امام صادق(ع) در مورد اين سخن که قران "صبغة الله" است "ومن أحسن من الله صبغة" نقل شده است که فرمود: صبغة الله "اسلام" است. باز ازامام صادق ع نقل شده است كه فرمود: مؤمن كسى كه است كه تمسك كند به عروة الوثقى."و من يكفر بالطاغوت ويؤ من بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لاانفصام لها".
 تعريف دین در نگاه چند شخصيتهای علمى:
 أ- آقاى مصباح :"دين عبارت است از سلسله باورها نسبت به نظام هستى ورفتار ناشى از آن"  [1]
ب- آقاى سبحانى :"دين معجونى است از ادراكات نظرى وعقلى وتعاليم انبياء...
  آية الله سبحانى بر اساس اين تعريف، به چند ويژگى دين نیزاشاره مى‏نمايد: ا- گستردگى در ميان انسانها. -2ريشه داشتن در آفرينش، -3عدم متابعت از اوضاع سياسى وجغرافيايى، درعين استوارى در برابر تبليغات مخالف..[2]
اين تعريف باتعريف شهيد صدر (ريشه داشتن دين در آفرينش)، همخوانى داشته و دین،داراى دوجنبه آسمانى(بعد الهى) و زمينى،- بعد قابلى- ميباشد.
 خليفه خوانده شدن انسان از جانب خداوند، دليل جامعيت دين در هردو بعد آسمانى و زمينى است، چه، يك موجود نيمه زمينى و نيمه آسمانى، بهتر مى‏تواند زندگى را اداره كند، آنهم باهدايت وحى و عقل، تا يك موجود كاملا آسمانى مانند فرشته و ياچیزی بريده از وحى و عقل. از اين جهت هردو رويكرد افراط وتفریطگرایانه لاهوتى كليسا ويا ماديگرانه سكولار كه از تفسير عينيى هستى و هويت چند بعدى انسان عاجزاند، نتوانسته‏اند يك نظام اجتماعى ايده‏آل وشايسته ارائه نمايند. با آن که درمورد نقش بارز دین درجامعه وناتوانى دموكراسى از ارائه نظام ايده آل، متفكران غربى چون منتسکیو ،برتراند راسل، ودیگر فيلسوفان ودانشمندان غربى ، اعتراف نموده اند.منتسكيو بااشاره به نقش دين، چنين مى‏گويد:
 تنها عاملى كه مى‏تواند در برابر پادشاهان خودكامه ايستادگى كند، قدرت دينى است. مثلا پادشاه مستبد اگر به يكى از مردم زير سلطه بگويد كه با پدر خود قطع رابطه كن، او اين كار را انجام مى‏دهد؛ يا اگر بگويد پدرت را از ميان بردار، او به اين عمل ناروا مبادرت مى‏ورزد؛ امّا اگر وى را به ميخوارى فرمان دهد، از اجراى دستورش سرباز خواهد زد، چرا كه دين بر مردم و بر پادشاه حكومت مى‏كند و اين دين اجازه چنين عملى را نمى‏دهد.[3]
2.دین حق کدام است؟
از جانب ديگر، با آنكه واژه دين در قران به هر گرايش و يا أمر مقدسى بدون مشكل اطلاق ميشود (لكم دينكم ولى دين).(سوره كافرون): 6، ولی دين حق، تنها اسلام شناخته میشود. "ان الدين عند الله الاسلام" آل عمران   20-19، چون كه اسلام دين عدل و عقل است و پاسخگوى همه نيازهاى بشر در تمام عصرها ونسلها میباشد:"تبيانا لكل شى‏ء" نحل: 89 و اسلام تنها دينى است كه نامش با خودش هست، يعنى "تسليم" در برابر خدا که تسليم شدن به حق و عدل، از لوازم آن بوده ووحدت ميان خدا وانسان ورسیدن قرب الهى، در نتیجه تسلیم محقق ميگردد، يعنى ارتباط واقعى معنى مى‏يابد. از اين جهت مى‏توان گفت: كه اطلاق كلمه "دين" از باب انصراف شى‏ء به فرد أكمل خوداست. پس دين يعنى "اسلام" و اسلام؛ يعنى محتواى تحريف نشده اديان تو حيدى (اديان مشترك ابراهيمى) كه تعبير"اديان" نيز در اين مورد، غير دقيق است، چون در قران، به جاى كلمه »اديان"، "اسلام" آمده است، زيرادين، در واقع يكى بيش نيست و از اين جهت رابطه دين با اسلام، رابطه نوع و أفرادآن است، نه رابطه جنس و أنواع، و آنچه بنام اديان ياد ميشود، شرايع و سبل اند، نه اديان.[4]"لانفرق بين أحد من رسله" بقره: 285، که وحدت صراط مستقيم؛ با"تعدد" طرق الى الله" از قبيل وحدت در كثرت وكثرت در وحدت بوده؛ وكثرتها و گسستها، در واقع تابع شرائط واحوالند (شرائط موضوعى)نه ذات وگوهر دين.لذا طرح نسبى خوانده شدن معرفت دينى با آيه ذيل:"والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا" عنكبوت : 69، بدون در نظرداشت مبانى و روش كلى معارف،روايات وآيات قرانى، نشانه ی از "مطلق گرفتن معرفت خود" بوده وبه نوعی"دگم وجزم اندیشی"منجر میشود که مخالف استدلال وادعای آقایان می باشد ، با این که مراد از "سبل" در این آیه " فروع است". و "صراط مستقيم" در قران؛ يكى بيش نيست "ان هذاصراطى مستقيما فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بكم". مائده:16
"ومن يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه" آل عمران:85


[1] -محمدتقی مصباح،قلمرودین شماره 24 نشرگفتمان دینی،قم
[2] -استادجعفر سبحانی، روزنامه اطلاعات،28 /7/ 1380فهم دين
[3] -باقر شریف قرشی، نظام حکومتی واداری دراسلام، وبرتراند راسل، السلطان. ومنتسکیو،قراردادهای اجتماعی.
[4]-محى الدين عربى در مورد وحدت اديان، مى‏نويسد: اختلاف شرائع، معلول اختلاف زمانها و احوال‏است و هريك از انبياء،پيامبر قبل خود را تصديق كرده‏اند. هيچ يك از انبياء در اصول باهم اختلاف ندارند، بلكه اختلاف اديان فقط در احكام آنهااست.كه آن احكام تابع زمان وحال است.همشهرى 76/3/6روش انديشه ابن عربى، بخش آخر.
 

 

کانال مهدوی و مذهبی

Get our toolbar!
کمپین وبلاگ نویسی امام علی النقی (علیه السلام)‍‍‍
مولامهدی گل یاس


:: موضوعات مرتبط: دینی , ,
:: برچسب‌ها: "اسلام رهبرزندگى 2" ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : حقیقت
تاریخ :
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: