بسم الله الرحمن الرحیم
(زندگی نامه وشرح حال مجاهد غیورکهندل زوار اختری)
کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام.
کهندل زوار اختری فرزند اختر محمد در حدود سال 1313ه.ش در زیر چغت از ولسوالی سوزمه قلعه به دنیا آمد.
او که از محبان ودوستداران خاندان اهل بیت(ع) بود با روحانیون وسادات ارتباط تنگاتنگ و مستمری داشت واز هر فرصتی برای همنشینی وکسب آموزه های دینی بهره می جست.
روحیه ی مبارزه وباطل ستیزی از همین ارتباط با روحانیون مبارزی چون شهید آخوند در وی شکوفا شد.
لذا قبل از انقلاب ومبارزات سراسری مردم افغانستان از جمله افراد نادری بود که با بدی ها وبدکاران مبارزه می کرد ودر این مسیر مشکلاتی را به جان خرید.
با کودتای هفت ثور و روی کار آمدن کمونیست ها به صف مبارزان حق علیه نوکران شوروی در آمد.
او در عین حال در مسیر مبارزه با کمونیست ها بود چون دیگرهم فکران شهید آخوند آرزوی پیروزی انقلاب امام خمینی(ره) را داشت ودر پایان سال 1357 چون دیگر هم فکرانش شاهد پیروزی وشادی و... .
در ثور سال 1358 که مردم سوزمه قلعه به صف مبارزین مسلح در برابر دولت کمونیستی پیوستند او دوشادوش شهیدآخوند در جنگ با عساکر دولت کمونیستی شرکت کرد.
و در این جنگ او وهمسنگرانش نیروهای مهاجم و متجاوز دولتی را تار ومار کردند، دشمن نیز چند روز بعد از این شکست عملیات سنگین را در قالب عساکر دولتی وملشیای ازبک به رهبری مستشاران شوروی
از طرف بغاوی وارد سوزمه قلعه شد.
در این جنگ سه شبانه روزه از هر گونه فداکاری وجانبازی دریغ نورزید ودر کنار مجاهدین سوزمه قلعه ودیگر مجاهدین بلخاب و... دفاع نمود.
در صبح 10ثور 1358 بود که مثل روزهای گذشته همراه مقتدای خویش (آخوند شهید) از محل حرکت کرد دامنه ی چغت را پیمود وبه ارتفاعات چغت با دشمن مهاجم روبرو گشت، در این لحظات که مجاهدین هم جوار سوزمه قلعه از قوای کمونیستی شکست خورده بودند.
مرحوم اختری با شهیدآخوند به عقب نشینی مجاهدین توجه ننموده وسنگر را خالی نگذاشتند، متاسفانه در این مقاومت شجاعانه آخوند شهید از ناحیه ی دست مجروح شد. مرحوم کهندل زوار وهم رزمانش شهید آخوند را به محل بازگرداندند.
مرحوم اختری بعد از شهادت شهید آخوند نیز از پا ننشست وراه او را ادامه داد، در همه ی صحنه های جهادی حضور فعال داشت،اوج این فعالیت در ابتدای سال 1359 بود که با آغاز آموزش نظامی در حسینیه شهید آخوند به مرکز تعلیمات نظامی حاضر شد ودر این آموزشگاه،مشغول به فراگیری فنون نظامی ودروس اخلاق شد.با این که هم سن وسالانش آمادگی شرکت در آموزش های نظامی را نداشتند واستاد این آموزش ها مایل به پذیرش او نبود ولی شوق زاید الوصف او در آموزش مهارت های رزمی و عشق به حضور در کنار رزمندگان استاد را مجاب نموده بود به همین دلیل او مثل یک جوان هجده ساله آموزش تعلیمات نظامی را فرا گرفت واز جوانان هیچ کمی نداشت.
بعد از فراغت آموزش نظامی در همه ی جنگ ها شرکت داشت، مرحوم کهندل زوار از این پس خود را وقف خدمات انقلابی وجهادی نموده بود شبانه روز در پایگاه جهادی حضور داشت و راحتی وآسایش نداشت ونیز وظایف سخت وسنگین را عهده دار می شد، نامه وپیام های مجاهدین را به راه های دور وپایگاه های دشمن منتقل می کرد.
خستگی ها،گرسنگی ها،تحقیرها وتنهایی های زیادی را در مسیر مبارزه به جان خرید.
گاهی به مجاهدین آب ونان می رساند وگاهی راهنمای مجاهدین بود.
1- او با خوبان همراه وهمکار بود مخصوصا استاد شهید حجت الاسلام والمسلمین آخوند ومبارزین راه حق و به این همکاری وهمراهی افتخار می نمود لذا تا آخرین روزهای حیات فضایل استاد شهید آخوند وخاطرات دوران انقلاب را بیان می داشت،درحقیقت امثال او دایره المعارف مبارزات مردم مسلمان سوزمه قلعه بود.
2- خوش قلب ومهربان بود وبه عبارت دیگر کهندل بود یعنی قلب کهن وقدیمی داشت ومثل بقیه قدیمی ها با خانواده ودوستان وآشنایان صمیمی بودو آنان رادوست داشته،خیرخواهشان بود.
3- ارزش گرا بود،ارزش های مطرح در انقلاب ما وبرنامهء مجاهدین اصیل، همهء خوبی های موجود در دین وجامعه اسلامی را دارا بود که حق طلبی ،بیان حق،دفاع ازحق،ظلم ستیزی ،آزادی خواهی و... ازجمله آن ها بود ودرمقابل،ضد ارزش ها بدی هایی بود که دین وجامعه اسلامی آن ها را مذموم می دانستند،او طرفدار ارزش ها ومخالف ضدارزش ها بود.
4- محب امام حسین(ع)و اهلبیت عصمت (ع) بود.
5- از بدی ها بی زار بود.
6- صداقت وصراحت لهجه داشت که موجب دشمن تراشی برای امثال او می شد.
7- عاشق وطن بود وآرزوی بازگشت به میعادگاه عاشقان شهادت را درسر می پروراند.
8- در عالم هجرت هم به یاد شهدا وانقلاب بود ودرمراسم تجلیل شهدا درعین سالخوردگی حتی تا بردسیر می رفت .
9-بیدارگری بود که خفتگان را به حرکت در می آورد.
10- مجاهد همیشه در صحنه ء بودکه از اول مبارزات مردم مسلمان در منطقهء خونین قلعه و خارج از آن حضور فعال داشت وخطرات زیادی را به جان خرید.یاد او همراه جهاد ومبارزات مردم سوزمه قلعه، درخاطره های مردم بلخاب، سانچارک وبخش های مختلف ولایت سرپل ماندگار است ونام او یادآورحق طلبی وتلاش برای جبهه اسلامی وهمراهی با مدافعان حق است.
لازم است بدانیم که: مبارزین ومدافعین کشور افغانستان از سال های 57 تا دهه 70 انگیزه های مختلف داشته وطبق آن انگیزه ها به دسته های متفاوت تقسیم شدند:
1-کسانی که به دنبال حاکمیت نژاد شان بودند.
2- کسانی که به دنبال بازگرداندن حاکمیت شاهنشاهی ظاهرشاه بودند.
3-کسانی که مخالف حضور کمونیست هاوشوروی درحاکمیت افغانستان بودند ومدافع وطن خویش وکاری به حکومت اسلامی نداشتند.
4- کسانی که قبل از حضور کمونیست هاوشوروی در افغانستان وبعد ازآن به دنبال تبلیغ وپیاده کردن احکام اسلامی وایجاد حکومت اسلامی بودند، اینان بخش عظیمی ازجامعهء انقلابی اعم ازشیعه وسنی را تشکیل می دادند.مرحوم زوار ازاین دسته مبارزین اصیل بود که به جنگ بامتجاوزین اکتفا نمی کردند بلکه بالاتر ازاین درصدد مقابله با بدی ها واشاعه وپیاده کردن ارزش ها بودند،لذا اوفرزند،بستگان ودوستان خویش رانیز در جهاد سهیم نمود.
البته مجاهد نه معصوم است ونه همیشه مجرم، چنانچه بعضی در داخل افغانستان مجاهد را جنگ افروز و ویرانگر می خوانند،مجاهد اصیل همان است که کار، برنامه وتلاش اومطابق شریعت وراه ورسم بزرگان دین چون امام خمینی (ره) بوده است و"مجاهدمانده" ها اینگونه اند.
هرکس که در راه خداکوشش وفعالیت داشته باشد مجاهد است چه درجهاد اکبر وچه در جهاد اصغر، البته مرحلهء اعلای جهاد وتلاش در راه خدا، تلاش وطی مراحل جهاد اصغرواکبر و جان برکف نهادن است.
بالاخره در سال 1364 ه.ش به ایران مهاجرت نموده ودر هجرت هم از همکاری با مجاهدین غافل نبود وفرزند خویش را با مجاهدین اعزام نمود.
سرانجام در تاریخ 1391 در هجرتگاه رفسنجان به دیار باقی شتافت.
از آن مرحوم پنج پسر وچهار دختر به یادگار مانده است.
یادش گرامی باد.
اللهم احشره مع الاولیاءوالشهداء والصلحاء.
محمد موسی زکی – قم