بسمالله الرحمن الرحيم
"عبرت های 7 و 8 ثور"
هفتم و هشتم ثور (ارديبهشت ماه)1357 و1371 يادآور خاطرات دو حادثه ی تلخ و شيرين در ذايقهي ملت مسلمان افغانستان می باشد.این امکان وجود دارد که براساس یک مدیریت درست فردی و یا جمعی، بتوان بزرگترین چالش ها را به فرصت های بهینه برای جامعه تبدیل نمود ولی در صورت فقدان مدیریت دلسوزانه و عقلانی، بهترین فرصت ها تبدیل به شکست و بلکه فاجعه می شود که نمونه ی عینی آن را همه ما در8 ثور 1371،پس از پیروزی مجاهدان در شمال و کابل دیدیم.
عبرتآموزي از تاريخ، و حماسه های دینی و ملی گذشته و پند گرفتن از حوادث و وقايع تاریخي، به معناي تقويت نقاط مثبت و سازنده عمل كرد پيشينيان و دوري جستن از عملكرد منفي و مخرّب آنان، از مسلمات ارزش گذاری به حافظه ی تاریخی و فلسفهي تاريخی عبرت آفرین است.
تراژدي هفتم ثور 1357 سرآغاز نكبت بار حاكميت ستم و الحاد و بستر و زمينهی اشغال نظامي كشور اسلامي افغانستان و به بند كشيدن و به شهادت رساندن و آواره نمودن ميليون ها انسان اين سرزمين می باشد.
عوامل عمده و اصلي شكست حزب و رژيم به اصطلاح دموكراتيك خلق در افغانستان ماهيت ضد ديني آنان و روحيه اسلامي خواهي و كفر ستيزي ملت مسلمان افغانستان با هدايت علماء و دانشمدان ديني اين كشور بود.
كشور اتحاد جماهير سوسيالستي شوروي سابق نيز، كه در شرط بندي روي افغانستان هستي و موجوديت خويش را باخت، چه بر اساس نظريه تحليل گران داخلي شان اقدام به اشغال افغانستان كرده باشند و يا در دام دشمنان غربي شان گرفتار شده باشند، بزرگترين اشتباه را مرتکب شدند که امروز نیز جنگ سالاران غربی و ترویست ها چنین می کنند. ناديده گرفتن و از قلم انداختن سابقه ولاحقه روحيهي اسلام خواهي، كفر و بيگانه ستيزي آحاد ملت مسلمان اين كشور چیز است که نیروهای سیاسی ما نیز نباید آن را نادیده بگیرند.
كودتاي ننگين دو حزب خود فروخته خلق و پرچم در 7 ثور 1357
و اشغال نظامي افغانستان توسط ارتش شوروي سابق و پيامدهاي نكبت بار آن براي هميشه ی تاريخ در خاطرات نسل امروز ملت محكوم است.
اماهشتم ثور 1371 يادآور خاطرات پيروزي افتخارآميز مجاهدين و سرنگوني رژيم الحادي نجيب الله است. نهادينه شدن روحيه جهادي و وحدت اسلامي و ملي، حول محور قرآن كريم و دستورات الهي از عوامل مهم پيروزي مجاهدين به حساب مي آيد. اما طعم شيرين پيروزي ديري نپائيد و خيلي زود در اثر عواملي به جنگ هاي تلخ و خانمان سوز داخلي تبديل گرديد.
طرح ها و نقشه هاي كه دشمنان و عوامل نفوذی آنان ، مرحله به مرحله دراين كشور پياده كردند، در جهت تضعيف پايه هاي اعتقادي ملت و فاصله انداختن ميان آنان و دين و آموزه هاي ديني بود. نواختن بر طبل سكولاریسم (جداي دين از سياست)، ایجاد اختلافات قومی و مذهبی و ... خیانتی بود كه عدهي فرصت طلب ، ضعيف النفس وشيفته و فريفته قدرت مادي غرب، اهداف اصلی جهاد را برنتابیدند و به جای آن به آرزوهای سراب گونه چشم به کمک این و آن و یا درگیری های سراسر ضد ملی؛ از وحدت عملي جامعه اسلامی دور شدند و امروز کار به جاي کشیده است که همه تنها و تنها برای خود کار می کنند و این یک لیبرالیسم فردگرایانهي عینی است که پرچمداران تمدن غربی آن را می خواستند به جامعه ما به عنوان جایگزین ارزش های دینی تلقین نمایند . متاسفانه امروز (همزمان با انتخابات سال 2014) همان وضعیت ادامه داشته و جامعه ما گرفتار رفتار،اختلافات و شعار های متناقض نخبگان سیاسی هستند. اما اين افراد بدانند كه اين پیش آمد یک آزمایش الهی و تاریخی است و بایستی برای بقای حیات شخصی شان که هم باشد، کوشش کنند تا گذشته را تاحدی جبران کنند و منافع مادی سیاسی زود گذر را برمنافع دينی و اجتماعی شان ترجیح ندهند که آن هم سرابي بيش نخواهد بود.
ملت مسلمان افغانستان با تقويت بنيان هاي وحدت آفرين مخصوصاً وحدت ميان شيعه و سني و طرد افراد اختلاف افكن از صفوف شيعه و سني به خصوص وهابيت تكفيري و خناسان ديگر مي توانند همانند سدّ آهنين و بنيان مرصوص تمام نقشه ها و خيال هاي دشمنان اسلام و وطن اسلامي را خنثي و تبديل به سراب نمايند و با عبرت گیری از تجارب گذشته و عدم اعتماد به هر شعار و رفتاری تفرقه انگیز – با تقویت باورهای ارزشی و دینی- با ایمان، پایداری و فداکاری در برابرتهاجم فرهنگ وارداتی که چیزی جز برهنگی و مصرفی ساختن جامعه نمی آورد، مقاوت نمایند که آینده از آن صالحان و خدمتگذاران دین ، مردم و کشور خواهدبود.
به اميد آن روز.
جامعه علما و محصلان شمال افغانستان.
6/2/ 1393