تقریباً همه افراد واژه IQ یا ضریب هوشی را شنیدهاند و كم و بیش با مفهوم آن آشنا هستند.
اما آنچه كمی ناشناخته باقی مانده و هنوز گروه زیادی با آن غریبه هستند، EQ یا همان هوش هیجانی است؛ همان چیزی كه براساس نظر دانشمندان میتواند عاملی برای موفقیت افراد باشد، همان چیزی كه میتواند برای كنترل استرس و اضطراب به فرد كمك كند و همان چیزی كه موجب میشود افراد در جامعه موفقتر عمل كنند.
سالهای سال دانشمندان تصور میكردند IQ تنها عاملی است كه میتواند موفقیت افراد را تعیین و آن را تضمین كند، در حالی كه امروزه نظر آنها تغییر كرده و میگویند EQ هم عاملی بسیار مهم برای موفق بودن یا نبودن افراد مختلف است.
البته براساس نظریاتی كه امروزه مطرح میشود، EQ حتی مهمتر از IQ نیز به حساب میآید، به این معنا كه EQ تعریف گستردهتری دارد و IQ تنها بخش كوچكی از آن است.
خلاقیت، ارتباط مناسب با دیگران، استفاده از حواس پنجگانه و تجربیات مناسب از حواس همگی در محدوده هوشهیجانی، هوشعاطفی یا همان هوشاحساسی جای میگیرد البته باید بدانید هوشهیجانی قابلیت رشد و پرورش هم دارد و هرچه بهتر و موفقتر بتوانیم آن را مدیریت كنیم و هوشهیجانی را در خودمان و فرزندانمان بیشتر پرورش دهیم، تاثیرات مثبتی هم از آن در زندگیمان مشاهده خواهیم كرد.
برای اینكه بهتر متوجه این موضوع شوید، به این مثال توجه كنید: امنیت شغلی یكی از موضوعات مهم و یكی از بزرگترین دغدغههای انسان امروزی است، اما فردی كه EQ بالایی دارد و براحتی میتواند با دیگران ارتباطات مناسبی برقرار كند، به طور حتم امنیت شغلی بهتر و بیشتری هم خواهد داشت البته مبحث EQ فقط به این موضوع ختم نمیشود و تعریفهای گستردهتری دارد؛ رضایتمندی از زندگی زناشویی، داشتن روابط اجتماعی لذتبخش، ارتباط شغلی مناسب، انگیزش شغلی و ارتباط مناسب والدین با فرزندان همگی از جمله مواردی است كه در صورت استفاده مناسب از هوشهیجانی میتواند رشد كند و بهبود یابد.
در واقع، هوشهیجانی بیشتر بر موضوع ارتباط مناسب افراد با یكدیگر تاكید میكند كه متأسفانه در این دوران كمی به دست فراموشی سپرده شده است.
در صورتی كه اگر به این موضوع اهمیت بیشتری بدهیم، تاثیر مثبتی بر خود بویژه فرزندانمان خواهیم گذاشت كه به این ترتیب در پرورش هوشهیجانی آنها نیز موثر خواهیم بود.